حسرت پرواز

عاشق یعنی دچار و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی بیکران دریا باشد...

حسرت پرواز

عاشق یعنی دچار و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی بیکران دریا باشد...

این روزای خاکستری...

سلام دوستای گلم.من کیم؟ای بابا حق دارید به جا نیارید.واقعا شرمنده ی همتونم.نمیدونم چطور باید معذرتخواهی کنم و این همه بدقولی رو جبران کنم.پس مجبورم تسلیم شم و هر مجازاتی رو قبول کنم.حتی اعدام!!! ای بابا چه قدر عصبانی!!!حالا من یه چیزی گفتم شما جدی نگیرید.اگه نظر منو بپرسید میگم یه فرصت دیگه بهم بدید قول میدم دختر خوبی بشم.آخه همشم که تقصیر من نبود.این چند وقته اونقدر اتفاقای جورواجور برام افتاد که هر کدومش یه مدت حسابی فکر و ذهنمو مشغول کرد.راستش الانم که دارم مینویسم یه کمی گیجم.یه جورایی دلم گرفته.با اینکه این روزا دوباره روزای شیطنتامون توی دانشگاست اما از طرفیم هر روز که میگذره روز بعد یه خاطره از سالای قبلو به یادم میاره.هنوزم اون روزا رو با جزئیات و تمام حرفو حدیثاش یادمه.خاطرات روزایی که هنوزعاشق بودم.هنوز با تمام وجود دوسش داشتم.تو همچین روزایی بود که همه ی فکرم مشغول این بود که روز تولدش چطور میتونم سورپرایزش کنم و کاری کنم که از ته دل خوشحال بشه که احتمالا نشد.اون روزا جلو چشمامن این روزا.روزایی که هنوز کلک و زشتی و نامردی رو تو چشمای اطرافیانم ندیده بودم.روزایی که صدای هیچکس جز صدای کسیکه باور داشتم صادق و یکرنگه تو گوشم نبود.اون روزا خیلی ساده و بی ریا حرف دلمو میزدم و بر خلاف عقیده ی دیگران باور کرده بودم که اونم پاک و بی شیله پیله به حرفای دلم گوش میده.با اینکه هیچوقت شنونده ی خوبی برای حرفام نبود و میدونستم که آخر حرفام به خودم میام و میبینم خوابش برده اما هیچوقت از راهی که میرفتم پشیمون نبودم اون روزا مثل یه دختربچه ی صاف و بی ریا بودم با وجود اینکه می دونستم اون رفیق راه نیست اما دلم دست بردار نبود!

میدونستم یه روز میری میدونستم که خودخواهی

میدونستم دلت دوره رفیق نیمه ی راهی

دل و حرمت شکستی تو اینه رسم وفاداری

دلم زخمی دنیا بود خیال کردم دوا داری

از همون اول میدیدم که تو بغض من نبودی

تو رو با خودم میدیدم اما تو یه سایه بودی

تو نگات عشقی ندیدم که بشه به خاطرش مرد

کبر و خودخواهی محضت مث زالو دلمو خورد

اون روزا با همه ی خوبی و بدیهاش گذشت.فراموش نمیکنم روزایی رو که دفترمو باز میکردمو با ذوق و شوق کودکانه ازعشقم می نوشتم و می نوشتم و می نوشتم تا روی دفترم خوابم میبرد.گاهی ساعتها باهاش حرف میزدم.وقتی به خودم میومدم می دیدم چشام خیس اشکه. تو خیال همیشه با دساش که تو خیال من همیشه گرم بودن اشکامو پاک میکرد. راستی نمیدونم دستاش گرم بودن یا نه؟ آخه هیچوقت تو دنیای واقعی دستشو نگرفته بودم اما خب من دستاشو گرم دوس داشتم. همیشه عالم خیالو با اون بیشتر از بودن با اون تو دنیای واقعی دوست داشتم.چون اون هیچوقت تو واقعیت به فرشته ای که تو خیالم باهام بود شبیه نشد.حتی به شدت از اون تصویر دور بود.اون تو دنیای خیالی طاقت دیدن اشکامو نداشت و اشکای سردم با دستای اون از رو صورتم محو میشد اما تو دنیای واقعی انگار برعکس بود.یعنی دیدنش براش راحت بود یا دوست داشت!!!

اشکای یخیمو پاک کن درای قلبتو وا کن

صدای قلبمو بشنو من چه کردم با دل تو

کاشکی تو لحظه ی آخر عشقو تو نگام میخوندی

قلب تو صدامو نشنید رفتی با غریبه موندی

بالاخره یه شب همه چی تموم شد.اون شب کذایی اونقدرفشار باری که روی شونه هام تحمل میکردم زیاد بود که بعد از مدتها زیر فشار این بار کمر خم کردمو ناگهان از دردی که تو قلبم پیچید از خواب دوساله بیدار شدم.اون فرشته تبدیل شد به بدترین و سختگیرترین قاضی روزگارشد که سخت ترین مجازات رو برای 2 سال عشق برید.خداحافظی از 2 سال خاطره طی چند دقیقه!!!وقتی برای بار آخر ازش خداحافظی میکردم گیج و منگ بودم.اولش یه کم سخت بود اما کم کم فهمیدم که در مورد همه چیز اشتباه میکردم.اما پذیرفتن اشتباه اونم اشتباه به این بزرگی خیلی سخته.

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری

صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری

خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی

بیوفا شه اون کسی که جونتو براش گذاشتی

خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا

میسوزونه گاهی قلبو طعم تلخ بعضی حرفا

تا مدتها نمیتونستم باورکنم که چنین اشتباهی کردم.واقعا انگار از یه خواب طولانی بیدار شده بودم.بعد از یه مدت که همه چی به حال اولش برگشت دوباره گاهی نگاها و بعضی کلاما بدجوری رنگ و بو داشتن.گاهی صداقت رو میشد تو بعضیاشون دید اما دیگه باور نمیکردم.دیگه اعتماد نمی کردم.آخه من یه بار با تمام وجود باور کرده بودم که صداقت و وقار رو در وجود کسی که دوسش دارم دیدم ولی بعد به اشتباهم پی برده بودم و البته تاوان خیلی سنگینی هم به خاطرش داده بودم.حالا دیگه اون دختربچه ی ساده ی گذشته نبودم.دیگه همه چیز دنیارو قشنگ و قابل اعتماد نمی دیدم.دیگه خیلی چیزا پیش چشام زشت بودن.تنهایی رو با همه ی وجودم حس میکردم اما نه به اندازه ی وقتی که عاشق بودم چون عشقم هیچوقت حتی برای چند لحظه به معنای واقعی کنارم نبود تا من بتونم عشق رو در کنار جفت بودن و ما شدن تجربه کنم.در عوض اون همیشه در مقابلم بود.یعنی من عاشق کسی بودم که همیشه در جبهه ی مقابل من بود.عاشق کوهی از غرور بودم.غروری که معلوم نبود برای چیه.به هر حال دیگه تن به اشتباه گذشته ندادم فقط هرازگاهی و بیشتر تو غروبای پاییزی دلم دوباره هوایی میشد.

ابرای پاییزی دلگیر من/جووترای چهره ی پیر من

چشمای من بی خبرای ساده/منتظرای دل به جاده داده

مردمکاتون به کجا زل زدن؟/باز مژه هاتون به کجا پل زدن؟

کاشکی بدونید که دارم هنوزم/از اشتباه قبلیتون میسوزم

با اینکه هیچکس نیومد پیش من/شب زده راه چشمای درویش من

تنها نبودن حتی یک دقیقه/با تنهایی که بهترین رفیقه

تا اونجایی که به خاطر دارم هیچوقت از ته دل خوشحالم نکرد.من اونو خوب و دوست داشتنی شناخته بودم اما اون هیچوقت برای اثبات خوب بودنش تلاشی نکرد و شاید به قول یه دوست واسه پر کشیدن من آسمون نبود.اما من دوسش داشتم.هیچوقت نخواست بفهمه ولی من عاشقش بودم.نمیدونم هنوزم دوسش دارم یا نه اما اگرم داشته باشم دیگه از قالب عشق بیرون اومده.اون کاملا هدفمند راهشو پیش گرفته بود اما نمیدونم به هدفش و چیزی که میخواست رسید یا نه؟

اوایل نمیتونستم ببخشمش اما بعد از چند ماه که به حرفای روز آخرش فکر میکردم فهمیدم دوست داشتن کسی که خودش میگه لایق عشقم نیست واقعا بی معنیه.وقتی به اینجا میرسم یاد اون جمله ی معروف میفتم که میگه دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف در محبته...اونو بخشیدم اما هرگز فراموش نمیکنم...

اما حالا دیگه همه چی تموم شده.یا شایدم همه چی برای من از اول شروع شده.به هر حال تازه به آرامشی میرسم که 2سال ازش محروم بودم.فقط گاهی یه دلتنگی کوچیک و بچه گانه به سراغم میاد و باعث میشه من اون لحظه بعد از مدتها چنین آپی بکنم که شاید خیلیاش براتون تکراریه اما لااقل منو آروم میکنه...به قول رضا صادقی:

دل من حالش خوشه اصلا بلد نیست بگیره

اما خیلی تنگ میشه گاهی میترسم بمیره

اما بازم به خودش میاد و سوسو مسزنه

باز حیاط خلوت سینمو جارو میزنه

میگمش تا کی میخوای عاشق بشی و بشکنی؟

به روی خودش نمیاره میپرسه با منی؟

با کیم؟ با توی عاشق پیشه ی سر به هوا

با توی دیوونه ی در به در بی سر و پا

با تو که هرچی دارم میکشم از دست توئه

با تو که هرجا میرم مسیر دربست توئه

کی میخوای دست از سر آبروی من برداری؟

کی میخوای عقلی که دزدیدی سر جاش بذاری؟

کی میخوای بزرگ بشی سنگین بشینی سر جات؟

سر به راه بشی و دنیا رو نذاری زیر پات

درسته که پر پروازمو قیچی کردن اما قرار نیست برای همیشه تو حسرت پرواز بمونم.برای پریدن دو بال لازمه:عشق و عقل.پس هنوز میتونم با فکر و سر فرصت بال عشقو برای خودم بسازم.کافیه بخوام تا بتونم...

بازم یه کم طولانی شد اما بعد از دو ماه و اندی حق بدین که کلی حرف واسه گفتن داشته باشم.

از حالا باید کم کم برای امتحانات ترم آماده بشم.حسابی سرم شلوغ میشه تا بعد از امتحانا اما سعی میکنم زیر قولم نزنم.آپ بعدی میمونه برای بعد از امتحانا هرچند که بلافاصله ترم تابستون شروع میشه.

امیدوارم همتون شاد و موفق باشید و برای شادی و موفقیت منم دعا کنید...

با آرزوی بهترینها

خدا نگهدار

 

نظرات 69 + ارسال نظر
نقطه نویس جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.noghtenevis.blogsky.com/

ببخشید شما؟!
چه خبر.. نبودی.. اومدی ... بازم میری ...
برو... ولی موفق برگرد
فعلا
...
امضا : نقطه نویس ۱۷ ساله

غریبه آشنا شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:26 ق.ظ http://gharibehashena11.blogfa.com/

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی خویشتنی
.
.
.
سلام نازگل خانوم. خوبی؟
این دفعه دلت خیلی پر بود
جبران کردی
اما خوب بود
خیلی خوبه که الان داری یه نفس راحت میکشی
من که هنوز گرفتارم
هنوز دچارم
.
.
و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
چه فکر نازک غمناکی
.
.
غصه ی اون ۲ سال رو هم نخور
تجربه بوده
من هم مثل تو ۲ ساله که خیلی تجربه کسب کردم
خیلی چیزها فهمیدم که فهمیدن بعضی هاش خوب بود و بعضیهاش رو ای کاش نمیفهمیدم
یعنی نمیدونم هنوز هم خیلی چیزها رو نمیفهمم
.
.
ببینم اصلا فهمیدی چی گفتم
خودم هم نفهمیدم
حالا زیاد مهم نیست
امیدوارم لحظه های زندگیت سرشار از حس عاشقانه ی عاشقانه زیستن باشه
تو دختر پاکی هستی
لیاقت بهترین ها رو داری
ازت هم ممنونم که منو از یاد نبردی
به خاطر تاخیر هام هم شرمنده هستم
شاد و بهاری باشی

مرتضی شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:30 ق.ظ http://mani83.blogsky.com

سلام خواهر خوبم
ای کاش چنین اتفاقی نمی افتاد
اما می تونه تجربه خوبی باشه که از این به بعد چنین کاری نکنی
خیلی دوست دارم با شما حرف بزنم
تا اگه کمکی از دستم بر بیاد از شما دریغ نکنم
اما می دونی من حس ترحم ندارم
و هیچگاه از روی دلسوزی قصد چنین کاری را ندارم و فقط این اعتقاد را دارم که همه پسر و دخترهای جوان نیازمند اطلاعات هستند تا چنین مشکلی در زندگیشون ایجاد نشه
می دونم خیلی دلتون گرفته
البته قبلا به این مساله پی برده بودم
اما گفتم زیاد فضولی نکنم خودت به یک نتیجه درست می رسی
حالا که خیلی چیزها برات مشخص شده باید بیشتر مراقب خودت باشی تا خودت را با فکرهای گذشته درگیر نکنی
و سعی کنی خیلی مسائل را حل کنی
مراقبت خودت باش خواهر

حامد شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:35 ق.ظ http://www.hamed259.persianblog.ir

سلام گلم
پستت را خوندم
در موردش بعد میآم نظر می دم
چون الآن باید برم پیش استادمون
مطمئن باش یه حرفایی واسه گفتن دارم که خیلی برات جالبه
تکونت می ده
منتظر باش

الناز شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:05 ب.ظ

سلام من تا نصفش و خوندم میام بقیش هم میخونم بعدش یه نظر کامل برات میذارم مواظب خودت باشی

باران شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ب.ظ http://www.rainy-lover.blogfa.com

خوبه که اومدی
زیاد بین احساست فاصله ننداز
تجربه ها خیلی خوبن
در پناه خدا.

سوگند یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ http://nabze-kavir.blogfa.com/

سلام عزیزم.خیلی خوشحالم که باز اومدی ولی از طرفی خیلی هم ازت دلخورم؟ به کل ما رو فراموش کردیا دختر!
نمیدونم چرا ولی کاملا درکت میکنم شاید واسه اینه که منم تو این شرایط بودم ولی طرفم پسر نبود....
ولی به نظر من تنها راه فراموش کردنه! میدونم که غرورت زیر پاهاش له شده ولی بازم میتونی غرورتو از نو بسازی... فقط کافیه بخوای و یه یاعلی بگی و...
آسمون دلت همیشه آبی...

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام//////////////خیلی ناراحت شدم برات وقتی پستتو خوندم/////////////امیدوارم ایندفعه با فکر و بدون احساسات عمل کنی/////////////////////باز هم امیدوارم خوشبخت بشی/////////////

یاسر یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:28 ق.ظ http://faryadegharibe.blogfa.com/

سلام

آپ طولانی و زیباتون و خوندم. ممنون که خبرم کردی.

آرزوی موفقیت در امتحانات رو برات دارم.

الناز یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ق.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

__________________@@@
______________@@@_____@
________@@@@@________@@@@@
_______@@@@_____سلام گلم ___@@@@@
_______@@@@________@@___@@@@@@@
_______@@@________@@_____@@@@@@@
________@@___________@@__@@@______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@_____خوبی عزیز __________@@
__@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
__@@____________منتظر حضور گرمت_______@@
_@@____________@@@@@@@@@@_____@@
_@@____________ هستــــــــم ___@@@
_@@@___________@@@@@@@______@@
__@@@@__________@@@@__________@@
____@@@@@@_______________________@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@___________@@
________@@@________@@@@@@@@@@@
_________@@@_____@@@_@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@_@
____________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@____@@@
______________@@@@__@__@_____@
_____________@_______@@@___@@
________________@@@____@__@@
_______________________@
______________________@

سلام پستت و کامل خوندم میدونمک که خیلی سخته تجربش کردم اما فقط با توکل به خدا خودت و نجات بده چون خودش بهتر میدونه داره چه کار میکنه منتظر پستای بعدیت هم هستم اما شادتر موفق باشی

علی دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:23 ق.ظ

سلام رئوفه جان
سلام سلام

خوبی؟؟؟
خوش می گذره؟؟؟

نمی دانم چرا نمی توانم نظری برات بنویسم!!!
ببخش
شاید چون تو خودت همه چیزو نوشتی و حتی تفسیر هم کردی حس خودت و وقایع گذشته را

برای سلامتی و شادیت دعا می کنم
مواظب خودت باش

افسانه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:31 ق.ظ http://http://donyayesabzeman.persianblog.ir/

باسلام
موفق باشید

یک آدم اینجوری دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:52 ق.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!


دلم برات تنگیده بود کجا بودی؟


می دوستمت!

[ بدون نام ] دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ب.ظ

بی تو نه صدا منوده نه آواز نه اشک غزل نه ناله ساز بالی اگه هست از جنس نور از رنگ خاک و حسرت پرواز ......
به دیدارم بیا
تا دیدار بعد در پناه اهورامزدا سالم و عاشق باشی

امیرحسین دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:54 ب.ظ http://jalebangiznak.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خوبیییییییییی؟
می گم این همه مدت نبودی اما عوض همه شو تو این پستت نوشتیاااااا
ماشالله
خیلی خوشحال شدم خبرم کردی
بازم میام
فعلا...

بهارین دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام خانوم خانومای گل
بالاخره این طلسم و شکوندی و بعد از مدتها آپ کردی...خوشحالم که دوباره می بینمت...
عزیزم تمام این ماجراها برات علاوه بر اینکه یه خاطره تلخه مطمئن باش یه تجربه خیلی خوب و مفید و برات رقم زده...اینکه هر کسی لایق دوست داشتن نیست..می دونم شاید از این که این و بهت گفتم خوشت نیاد اما یه واقعیته...
اون ارزش محبت های تو رو ندونست...
امیدوارم شروعی رو تجربه کنی که پر از شیرینی و شادی باشه...و همینطور در ادامه هم پر از شادی و خنده طی بشه...این دور از ذهن نیست فقط کافیه خودت بخوایی...تو دختر با اراده ای هستی...مطمئن باش که میشه...و تو موفق می شی
شاد باشی دوست گلم

afshin دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ب.ظ http://rooidad.blogfa.com

خلیج فارس خلیج همیشه ایرانی است

با درود به شرف ایران دوستان و ایران پرستان که با از خود گذشتگی

برای ایران و نام خلیج پارس در برابر سفارت امارات شگفتی آفریدند

و با یاران مبارز ما در تهران هم آواز شدند تا به تازیان بگویند

ایرانی بیدار است و از تمامیت ایران تا آخرین نفس نگاهبانی میکند ..

درود بر شرفتان همرزمان ..........

مریم سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:27 ق.ظ http://golmaryam67.blogfa.com

سلام خانومییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چه عجب بابا
خیلی دلم برات تنگ شده بودعزیزم
همین که بازم اومدی و ما را یادت نرفته خیلیه
موفق باشی

بهارین چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام دوست عزیزم
خوبی؟
به یک آپ جدید دعوت شدی
بفرمایید.
منتظرم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
خوشحالم که بازم نوشتی و معلومه هنوزم دله پری داری...می دونی زندگی شاید همین تجربه های تلخند که می آیند و می روند...می دونی مهم اینه که زمانی که فهمیدیم راهمون اشتباهه باید راه را عوض کنیم....
دیوار!

الیاد پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ق.ظ http://since1989.blogsky.com

خیلی خوشحالم کردی.

ماهی خانوم جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:50 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

سلاااااااااااام عزیز دلم
پس این که شد هم زدن سطل آشغال گذشته ها؟
بی خیال خانومی آینده ی روشن را عشق است..
بازم بیای هااااااااااااا!
نری تا 50 سال دیگه هااااااااا
بوس بوس

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:33 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام حسرت پرواز عزیز///////////////من به روزم/////////یه سر بهم بزن////////////

رامین دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ق.ظ http://ramili.blogfa.com

کجا بودی نبودی!اگه مایلین تبادل لینک کنیم

مرتضی دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:48 ب.ظ http://mani83.blogsky.com

سلام خواهر گلم
امیدوارم حالی بهتر از گذشته داشته باشی
اما تا یه مطلب جدید ننویسی نمی فهمیم که حالت بهتر شده یا نه
البته می گم حال
منظورم این نیست که اورژانسیه
ان شاء ا.. که از ما هم وضعیتت بهتره
اما یکبار دیگه امروز وقت کردم مطالب نوشته شده شما را مرور کنم
بهمین خاطر به فکرم افتادم که براتون چیزی بنویسم
اما هیچ موقع به خودم اجازه نمی دهم که برای شما نسخه بپیچم که چه کاری انجام بده تا حالتون بهتر بشه
چون شما اگر به حدی رسیدی که تونستی تصمیم بگیری که از یک عادت فاصله بگیری واقعا شاهکار انجام دادی
پس می تونی برای آینده خودت یک تصمیم جدی و اثر بخش بگیری
ان شاء ا... که موفق خواهی شد
از حال خوبت هم بنویس
از رویای جدید
از اینده روشن
و از سایر دوستانی که دوستت دارن
اگه کمی از خودت خارج بشی و کمتر به خودت فکر کنی به نظر وضعیت بهتری خواهی داشت
آخ یادم رفت که نمی خواستم نظر و پیشنهاد بدم
ببخش مزاحم شدم
به امید شادکامی شما عزیز دل

afshin یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ب.ظ http://rooidad.blogfa.com

[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]

افغانستان ..... هم ریشه , هم خون و هم زبان ایران ...

هنوزم دل آریایی ها دریا ست ... بعد از ۷ هزار سال ..

پاره تن ایران , روزی آبادی و آزادی تو را در آریانای بزرگ همراه تاجیکستان

زیبا جشن خواهیم گرفت ...

پاینده نژاد آریا - از تاجیکستان عزیزمان - افغانستان دلیرمان -

ایران قلب آریا

سه کشور هم ریشه هم خون و هم زبان ...... آریانای بزرگ .....

rooidad.persianblog.ir [گل] منتظرت هستم [گل] [بدرود]

مرتضی دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:52 ق.ظ http://mani83.blogsky.com

سلام خواهر گلم
خوبی
الهی شکر که بهتری
دوست داشتن خواهر وظیفه ی یه داداشه
دوستت دارم
وقت کردی بیا پیشم
منتظرت نظرت هستم

afshin دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:35 ب.ظ http://rooidad.blogfa.com

[گل] [گل] [گل] [گل] [گل]

خانم ها و آقایان , ایرانیان دلیر ...

روز جمعه ۲۴خرداد از ساعت ۱۲نیمروز در پارک ملت تهران گردهمایی

خواهیم داشت در اعتراض به گرانی , فقر , و مافیای اقتصاد که ملت را به

زانو در آورده ..

با پیوستن به یکدیگر با شعار ما هستیم و

موجم اگر میروم ... گر نروم نیستم


دیدار ما پارک ملت ,, ..... پیام را به دیگر دوستان برسانید ....


[گل] [گل] [گل] پاینده ایران [گل] [گل] [گل] منتظرتم [بدرود]

فیلم اعتراف سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:38 ب.ظ http://edarehzedeadyan-jaal.blogfa.com

باور می کنید؟
مونتاژ کار ساده ایست...
اولین عکس مونتاژ شده جهان توسط Henry Peach Robinson در سال 1858 ایجاد شد....

آیا فایل‌های صوتی و تصویری که به اشکال فکاهی از سران حکومت دست به دست می‌چرخد حقیقی است؟

آیا اگر فیلم فردی را در حال اعتراف دیدیم باور کنیم؟

مرتضی چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:52 ب.ظ http://mani83.blogsky.com

سلام خواهر مهربونم
خوبی
خسته نباشی
برای درس خوندن دارم می گم
حتما آلان حسابی مشغول امتحانات هستید
خدا بهت صبر بده...
تا نمره خوبی بگیری
من که هنوز خودم رو آماده نکردم برای ارشد
اگه بتونم بخونم قبول شم
تازه وضعیت شما رو پیدا می کنم
البته اینقدر درگیر کار و اداره هستم که فرصت خوندن رو ندارم
ولی یکی از اهدافم اینه حتما تا مقطع دکتری درس بخونم
چشم نزنی ها ....
شوخی کردم ... ناراحت نشی
مطمئنم اگه از شما خواهر عزیزم بخوام که برام دعا کنید حتما این لطف رو در حقم می کنید
خواهر گلم رو خیلی دوست دارم
دوست داشتی دخترک بیدار شعرم باشی !
می خوام بگم مخاطب خاصی ندارم
اگه هر دختری دوست داشته باشه می تونه مخاطب من باشه
اگه شما هم دوست داشتی
دخترک بیدار شعرم باشی
خوشحال می شم دخترک بیدار شعرم باشی ( حتی خارج از محدوده شعر )
البته از اینکه خیلی خودمونی می شم منو ببخش
هر جا دیدی زیاده روی می کنم تذکر بده
گفته بودی شعری بگم که مخاطب خاص داشته باشه
البته انتقاد خوبیه
اما من بیشتر دوست دارم اگه هر کسی شعرم رو خوند بتونه با خودش تطبیق بده
یعنی دوست دارم مخاطبم در اون نقش خودش رو ببینه
شاید فکرم اشتباه باشه .. خب دیگه کاری نمی شه کرد
من هم اینجوری بزرگ شدم
ولی اگه ببینم شعرم با مخاطب خاص بهتر می شه حتما چنین کاری میکنم

نمی دونم چقدر در مورد من می دونید من کمتر از یکساله که دارم شعر می گم
شاید اسم شعر هم نمی شه روی حرفام گذاشت
خب دیگه خیلی حرف زدم
بای
مراقب خودت باش

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام حسرت پرواز عزیز چطوری؟؟؟ خوبی؟؟؟ بیا اون ورا من به روزم/////////////[گل]

afshin یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:19 ب.ظ http://rooidad.blogfa.com

[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]

نیست تردید زمستان می گذرد

وز پی اش پیک بهار

با هزاران گل سرخ

بی گمان می آید...

[گل] [گل] [گل]

با درود به شرف ایران دوستان و ایران پرستان که شگفتی آفریدند و با یاران مبارز

ما در پارک ملت تهران هم آواز شدند ...

[گل] درود بر شرفتان همرزمان .......... [گل] پاینده ایران [بدرود]

ایلیا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ http://iliya.blogsky.com/

سلام .... چه زیبا و معنی دار ....روزهات برفی

موبینا پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:11 ب.ظ http://mobinajooon.blogfa.com

سلام خوبی؟
دیدم برای حمید کامنت گذاشته بودی
به وبلاگم سر زن خوشحال می شم
وبت خیلی زیباست

سارا پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:38 ب.ظ http://sogande-eshgh.blogsky.com

سلام

خوبی؟؟

ممنون از این که سر زدی......شرمنده که دیر اومدم .......[گل][گل][گل]

دلم برات تنگ شده بود عزیزم کجا بودی تو؟؟

واقعآ که خیلی با احساس مینویسی وقتی هم که شعر ها رو بین حرفات میاری دیگه واقعآ محشر میشه .......

وقت نکردم همشو بخونم سیوش کردم که حتمآ حتمآ بخونم ........

بازم ممنون ....... موفق باشی گلم .....

خواستی یه سر بیا ........

سام یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ب.ظ http://golerazeghi.blogsky.com

خوشحالم ... باور کن خیلی خیلی خوشحالم با اونکه اصلا نمیشناسمت .. خوشحالم از اینکه یه راهه صورتی واسه خودت پیدا کردی .. دیگه پشتتو نیگا نمیکنی .. حرف سهرابو هم گوش کردی : آخه چشاتو شستی ... زیبایی در نگاه توست نه در آنچه می نگری

یه عالمه نگاه

مرتضی دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:03 ق.ظ http://mani83.blogsky.com

سلام عزیزم
شعار نیست
مادر مخلوق پاک خداست
سلام گرم مرا به مادرت که مادر من نیز هست برسان
منتظرت هستم با شعر مادر در وبلاگم

بهارین دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ http://baharin.blogsky.com/

سلام حسرت پرواز عزیزم
خوبی؟
این جمله ای که نوشتی واقعا زیبا بود...دستت درد نکنه.
من اپ کردم.
سر بزنی وشحال می شم.
موفق باشی دوست عزیز.

هومن چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ب.ظ http://www.hasrat0111.blogfa.com

___00000
_00000000♥0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000♥0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________♥________0
_000000___00000___*
00000000♥0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000♥0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**
_______________
سلام دوست عزیزم
ما آپیدیم .
بدوووووووووووووو بیااااااااااااااا
پس منتظرتیم...............

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:49 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام حسرت پرواز عزیز/////////خوبی؟؟؟ من به روزم یه سر بیا اون ور///////////

حمید شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.faryade-biseday-man.blogfa.com

مرسی ممنون از این وبمم دیدن کن مرسی از لطفت بای

مرتضی یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ق.ظ http://mani83.blogsky.com

خیلی وقته از حال خواهر گلم خبر ندارم
حتما امتحانات تموم شده و بدنبال بازی گوشی هستی
یا نه
ممکنه رفتی گردش و تفریح
ای بابا
خواهر همون خواهرهای قدیم
یه سری به داداش شون می زدند
محبت می کردند
نه نه
اشتباه نکن
هم شما خواهر قدیمی هستی و هم من در دوران قدیم زندگی می کنم
خواهر جون هر جائی موفق باشی
مراقب خودت باش که داداش دوست نداره ببینه ناراحتی شما رو .........
دوستت دارم
به امید دیدار

hamidel یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:16 ب.ظ http://hamidel.blogsky.com

انسان باید هیچ کس باشد تا تیری به او نخورد . تیر به کس می خورد نه به هیچ کس . اگر هیچ کس باشی تهمت ،فحش ،ناسزا و دشنام بر تو اثر نمی کند ،چون کسی نیست که بر وی اثر کند .آخر باید کسی باشد تا این تیر به او بخورد و اثر کند و خشم او را بر انگیزد
......

بهارین پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 ق.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام حسرت پرواز عزیز
خوبی خانوم خانوما؟
من بعد از نزدیک ۲۰ روز اومدم نت...نظر زیبات و هم خوندم و از این بابت ممنونم عزیزم.
من آپم...خوشحال می شم بیایی...در ضمن هر وقت آپ کردی حتما من و خبر کن...فراموش نکنی ها؟
منتظرتم...
موفق باشی

رضا پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:13 ق.ظ http://island1383.persianblog.ir


با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز و گرامی .و قلم توانمندتان ..باستحضار حضرت عالی میرساند کلبه درویشی حقیر با مطلبی آموزنده با عنوان ...علی حقیقتی انکار ناپذیر است ....بروز شده است ..خوشحال خواهم شد دیدن کنید و نظرات ارزشمند خود را مرقوم فرمائید ، مثل همیشه منتظر قدمهای سبز و حضور گرمتان هستم ...آرزوی تندرستی و سعادتمندی شما را در تمامی مراحل زندگانی دارم ... ز لیلی من شنیدم یاعلی گفت ...به مجنون هم رسیدم یا علی گفت …مگر این وادی دارالجنون است …که هر دیوانه و عاقل دیدم یا علی گفت…در پناه حق و خدا نگهدارتان............

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام بر حسرت پرواز دوست قدیمی خودم///////////////////چطوری؟؟ من به روزم//////////بیا///////////

مانیا شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:41 ب.ظ http://kalaghparbazi.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
به دنیای جدید با نگاه جدید خوش امدی(-:

دهکده رویا شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام خانومی
کجایی تو؟
بابا یه ذره تندتر آپ کن
منتظرتم هااااا

سعید سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:09 ب.ظ http://jenabsarhang.blogsky.com/

سلام رئوفه عزیز تو اومدی وقتی که من نبودم حالا من اومدم و تو ...
چقدر مسخره است این دنیا با همه کوچیکیش اما انگار قرار نیست هیچ چیزی سر جای خودش باشه . راستش وقتی اومدم گفتم کلی حرف دارم که بزنم اما انگار همه با دیدن تاریخ آپ قدیمت کم رنگ شدند و کم رنگ شدند و فراموش نمیدونم وقتی تو بر میگردی من هستم یا نه برای بودنت و زیبا بودنت آرزو میکنم .

سعید پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:02 ب.ظ http://jenabsarhang.blogsky.com/

سلام دوباره رئوفه عزیز
وقتی کامنتت رو خوندم خیلی خوشحال شدم این روزا دلم لک زده واسه هم دردای قدیم . حقیقتش گفتم حالا حالاها ازت خبری نیست خدا رو شکر که حالت خوبه منم در گیر امتحانات ترمم نمی دونم چه حسیه ولی گاهی اوقات خیلی خسته می شم دلم حسابی تنگ روزای قدیم میشه اینه که میام نت
بابت لطف و مهربونیت هم ممنون که هیچوقت تنهام نذاشتی با این همه مشغله باز هم لطفت شامل حال من می شد باعث افتخار که درد آشنایی مثل تو هم درد هم بشه .مزاحمت میشم دوست قدیمی و عزیز .
تو هم مراقب خودت باش امیدوارم تو امتحانات موفق بشی
واسه منم دعا کن ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد