از تو می پرسم...آره با خود تو هستم!
آنگاه که آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی
، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟